@article { author = {رضوی, هاشم and رضوی, رسول}, title = {مفهوم شناسی مرجعیت علمی امامان معصوم علیهم السلام}, journal = {فصلنامه تحقیقات کلامی}, volume = {8}, number = {30}, pages = {7-24}, year = {2020}, publisher = {انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه}, issn = {2345-3788}, eissn = {0000-0000}, doi = {}, abstract = {در سده اخیر نظریه ای از سوی طرفداران تقریب مذاهب اسلامی مطرح گشت که در بحث امامت بین دو مساله زعامت سیاسی و مرجعیت علمی قائل به تفکیک شده اولی را مساله ای تاریخی که امروزه نقش چندانی در مشکلات عملی جامعه مسلمانان ندارد و دومی را مساله ای کلامی - اعتقادی که طرح آن می تواند گره گشای بن بست های جوامع اسلامی باشد به شمار می آورد؛زین سبب لازم بود تا تعریف دقیقی ازمفهوم مرجعیت علمی امامان علیهم السلام و چیستی آن ارائه شود.در این مقاله و در پاسخ به این سوال با استفاده ازمنابع حدیثی، تاریخی و کلامی و به شیوه توصیفی- تحلیلی، این نتیجه حاصل گشت که اصطلاح مرجعیت ائمه (ع) دو معنای منبع بودن یعنی وجوب رجوع به قول وفعل وتقریر امام ومعنای حاکم و داور بودن یعنی هرگاه اختلافی در فهم یا تقریر و تبیین مساله ای پیش آمد ، گفتار و کردار و تقریر امام، فصل الخطاب و حاکم خواهد بود را درخود نهفته دارد و مفهوم یاد شده مقید به قید و مشروط به شرط خاصی نیست و باز بینی منابع تاریخی - حدیثی نشان می دهدکه اولاً مسلمانان و دانشمندان و بزرگان جامعه اسلامی در زمینه های مختلفی به آن بزرگواران رجوع کرده ودر این رجوع فرقی بین علوم دینی و علوم غیر دینی نگذاشته اند وثانیا در طرف مقابل هم آن بزرگواران درهیچ موردی از پاسخ گویی استنکاف نکرده و به تناسب رجوعات صورت گرفته به سوال ها پاسخ داده در اختلافات علمی موجود به داوری پرداخته اند.}, keywords = {مرجعیت امامان,علم ائمه,زعامت سیاسی,گستره مرجعیت}, url = {https://www.tkalam.ir/article_242732.html}, eprint = {https://www.tkalam.ir/article_242732_084e275e00a15b6a915a3fe3c7efada1.pdf} } @article { author = {عطائی نظری, حمید}, title = {تحوّلات برهان حدوث و قدم در مکتب حلّه متأخّر امامیّه}, journal = {فصلنامه تحقیقات کلامی}, volume = {8}, number = {30}, pages = {25-44}, year = {2020}, publisher = {انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه}, issn = {2345-3788}, eissn = {0000-0000}, doi = {}, abstract = {یکی از برهان‌های مشهور متکلّمان برای اثبات وجود خدا برهان حدوث‌و‌قدم است. تغییر مبانی و روش و رویکردهای متکلّمانِ مکاتب مختلف در بررسی مسائل کلامی موجب بروز تحوّلاتی در نحوۀ تقریر آنان از این برهان شده‌است. تطوّرات تاریخی برهان حدوث‌و‌قدم از موضوعات کمتر کاویده‌شده در تحقیقات کلامی به‌شمار می‌آید. در مقالۀ حاضر، با بررسی نگاشته‌های متکلّمان امامی مکتب حلّۀ متأخّر تقریرهای چهارگانۀ آنان از این برهان شناسایی‌شده و ضمن مقایسۀ این تقریرها با تقریر معروف برهان مزبور در مکتب حلّۀ متقدّم تحوّلات رخداده در صورت‌بندی مقدّمات برهان و روش اثبات آنها تبیین می‌گردد. این پژوهش تاریخی _ تطبیقی نشان می‌دهد که استناد به «امکان ذاتی» موجودات بجای «طریقة الأحوال» برای اثبات حدوث عالَم، لحاظ «امکان ذاتی» بجای «حدوث امکانی» به‌عنوان علّت احتیاج عالَم به خالق و نیز حذف اثبات «فاعل مختار بودنِ خداوند» از شمار مقدّمات برهان، از جمله تحوّلات مهمّی است که در تقریر برهان حدوث‌و‌قدم در این مکتب رخ‌داده‌است.}, keywords = {اثبات وجود خدا,برهان حدوث و قدم,کلام امامیّه,مکتب حلّۀ متأخّر,حدوث,امکان}, url = {https://www.tkalam.ir/article_242733.html}, eprint = {https://www.tkalam.ir/article_242733_03f9d161ea1a6c1bd985c82e33c8dc95.pdf} } @article { author = {موسوی, سید جمال الدین and جلالی, سیدلطف­ اله and شاکر نژاد, احمد}, title = {تحلیل عرصه‌ها و زمینه‌های تقابل غیرسیاسی مـاتریدیه و سـلفیه در افـغانستان مـعاصر}, journal = {فصلنامه تحقیقات کلامی}, volume = {8}, number = {30}, pages = {45-62}, year = {2020}, publisher = {انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه}, issn = {2345-3788}, eissn = {0000-0000}, doi = {}, abstract = {مکتب کلامی ماتریدیه در افغانستان از دیرباز مرجع اعتقادی حنفیان این کشور به حساب می‌آمده، اما در چند دهه اخیر با شکل‌گیری و رشد جریان سلفیه در این کشور، بقای حنفیت اصیل ماتریدی، پیشینه‌دار و اهل تصوف با مشکلات زیادی مواجه شده است. از آن‌جایی که در پژوهش‌های پیرامون رویارویی سلفیه و ماتریدیه در افغانستان به مسائل کلامی و اعتقادی و فرهنگی مورد اختلاف میان این دو جریان کمتر توجه گردیده، در این نوشتار با جستاری بر مبانی و منابع مرتبط با این دو جریان، چیستی وضعیت ماتریدیه و سلفیه و عرصه‌ها و زمینه‌های تقابل آن‌ها در افغانستان معاصر در مسائل غیرسیاسی با روش تحلیلی توصیفی بررسی ‌شده است. می‌توان گفت سلفیان در تلاش هستند با از بین بردن زیرساخت‌های فکری حنفیان ماتریدی افغانستان، الاهیات و بنیان‌های فکری سلفی را جایگزین سازند؛ ماتریدیان نیز با درک پیشینه و الاهیات و فعالیت‌های تکفیری جریان سلفیت در افغانستان به رویارویی با آن برخاسته‌اند. تبیین خوانش و تفسیر متفاوت این دو جریان از مسائل کلامی و اعتقادی و بازشناسی نگاه متفاوت ایشان به مسائل فرهنگی و اجتماعی که در پیش‌زمینه‌های گوناگونی مانند ناسازگاری مبانی معرفتی، خشونت‌گرایی و گرایش ماتریدیان به تصوف هویداست، بیانگر جنبه‌های غیرسیاسی تقابل این دو گروه در افغانستان معاصر است.}, keywords = {ماتریدیه,سلفیه,تقابل,افغانستان}, url = {https://www.tkalam.ir/article_242734.html}, eprint = {https://www.tkalam.ir/article_242734_c6ad766cdab983f920917f4b404e484e.pdf} } @article { author = {سالاروند, محمود and شاهرخی, احمدرضا}, title = {شفاعت وحل تعارضات ادعایی روایات آن با تاکید برآرای علامه مجلسی و علامه طباطبایی}, journal = {فصلنامه تحقیقات کلامی}, volume = {8}, number = {30}, pages = {63-80}, year = {2020}, publisher = {انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه}, issn = {2345-3788}, eissn = {0000-0000}, doi = {}, abstract = {شفاعت یکی ازاصول پذیرفته شده مذاهب اسلامی است که مستندپذیرش آن محکمات عقلی و نقلی می باشد.اما ابهامات وتعارضات رواییِ این باب منجر به برداشت ها وباورهای ناصحیح عقیدتی شده است. برخی ادله این بحث سبب شده گمان به وصول شفاعت به صرف پذیرش ولایت اهل بیت قطعی فرض شود.درمقابل،دسته دیگر روایات این باب، شرایطی برای نیل به شفاعت نام میبردو حتی دربرخی ورود شیعیان رابه آتش عنوان مینماید.علامه مجلسی شفاعت راپس ازسختیهای دنیا،سکرات مرگ برزخ و یاپس از ورودبه آتش برای شیعیان قطعی دانسته وآن را درپنج مرحله دسته بندی می نماید.علامه طباطبایی برای آن دوشرط ذکر نموده وکاربردآنرا پس از ورود به دوزخ یاعدم ورود به آن معتبرمیداند اما معتقداست بابرخی اعمال ایمان فرد ازبین می رودتادیگردرزمره مشمولین شفاعت قرارنگیرد.اگرچه هردومعتقد به عدم خلود شیعیان درجهنم هستند.دراین پژوهش با بررسی اصل وجودی شفاعت به تحلیل روایات متعارض این باب از منظر علامه طباطبایی و علامه مجلسی پرداخته میشود.}, keywords = {شفاعت,تعارض روایات,تحلیل و بررسی,علامه مجلسی,علامه طباطبایی}, url = {https://www.tkalam.ir/article_242735.html}, eprint = {https://www.tkalam.ir/article_242735_358ba4b400bdfbd6b6baea54b5ac940d.pdf} } @article { author = {پورروستایی, جواد}, title = {بازخوانی انتقادی دیدگاه‌ها درباره آجال انسان با تأکید برآیات قرآن}, journal = {فصلنامه تحقیقات کلامی}, volume = {8}, number = {30}, pages = {81-98}, year = {2020}, publisher = {انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه}, issn = {2345-3788}, eissn = {0000-0000}, doi = {}, abstract = {برخی معتقدند أجل انسان، از پیش برایش مقدر شده و گریزی از آن نیست؛‌ انسان به هر نوع مرگی از دنیا برود، همان مرگ برایش مقدر بوده است. اما بر اساس ظاهر برخی آیات قرآن و روایات، خداوند برای هر انسانی دو أجل معلق و مسمّی مقدر کرده است. تفسیر دو أجل به أجل انسان در دنیا و برزخ یا قیامت، و نیز تفسیر دو أجل به أجل رفتگان و أجل باقی‌ماندگان، با ظاهر آیات و روایات سازگار نیست. تفسیر دو أجل در چهارچوب قانون علیّت و به عنوان أجل مشروط (با فرض نقص در علت تامه) و أجل مطلق (فرض حصول علت تامه)، در واقع انکار وجود دو أجل برای انسان است. تفسیر دو أجل به أجل طبیعی و اخترامی، نزدیک‌ترین تصویر به آجالی است که در قرآن و روایات ترسیم شده است؛ اما نمی‌توان أجل مسمی را به أجل طبیعی تفسیر و معنا کرد. أجل مسمی، مهلت اولیه‌ای است که خداوند در آغاز خلقت انسان برایش مقدر کرده است و علم آن را به هیچ کسی حتی انبیاء و اولیاء نداده است؛ حکمت الهی این مهلت را تعیین کرده و ضرورتاً به معنی مهلت رسیدن به سن پیری و کهولت بدن نیست. در أجل مسمی تثبیت یا تجدید نظر شامل تقدیم و تأخیر راه دارد که بر اساس حکمت الهی و وابسته به افعال انسان خواهد بود. اگر أجل معلق، حتمی و مقضی شود، فرد به أجل مسمای خود نرسیده است. در برخی انسان‌ها، أجل مسمی، قطعی و حتمی (=مقضی) می‌شود.}, keywords = {أجل مقضی,أجل مسمی,أجل معلق,أجل حتمی,مرگ طبیعی,مرگ اخترامی}, url = {https://www.tkalam.ir/article_242736.html}, eprint = {https://www.tkalam.ir/article_242736_bd75b4fb12ecc0273b18c0ea014700c2.pdf} } @article { author = {کریمی, احمد and احمدی, محسن}, title = {بررسی مقایسه‌ای دیدگاه لایب‌نیتس و استاد مطهری درباره معنا و گستره معرفت فطری و لوازم معرفت شناختی آن در الهیات}, journal = {فصلنامه تحقیقات کلامی}, volume = {8}, number = {30}, pages = {99-120}, year = {2020}, publisher = {انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه}, issn = {2345-3788}, eissn = {0000-0000}, doi = {}, abstract = {پذیرش وجود ادراکات فطری می‌تواند اساس باور مشترک انسان‌ها به حقایقی همچون وجودی مطلق یعنی خداوند باشد. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی به بررسی آرای لایب‌نیتس و شهید مطهری درباره وجود ادراکات فطری در نهاد انسان‌ها و بازتاب آن در معرفت‌شناسی دین پرداخته است. لایب‌نیتس تمام تصوّرات انسانی که از ذهن و عقل و نه از حواس و امور خارجی حاصل شده باشد و ضروری‌ترین آن­ها تصوّر خداوند است را فطری می‌داند؛ ولی شهید مطهری فقط تصدیقات فطری را پذیرفته و ام‌القضایا را اصل تناقض می‌داند و نیز از احساسات فطری سخن می‌گوید که منشاء آن قلب است و قوه عاقله انسان هم آن را تصدیق می­کند. فطرت دینی نزد شهید مطهری ناظر به حوزه شناختی یعنی دین و توحید و حوزه‌ خواستی چون میل به حقیقت­جویی وکمال‌جویی است. نظریه لایب‌نیتس با معرفی خدا در منظومه معرفتی‌اش به نحو پیش از تجربه و به­عنوان پایه‌ای‌ترین بنیاد معرفت به شکل مؤثری در دفاع از معرفت‌ پیشین دینی به کار می‌آید؛ امّا نظریّه استاد مطهری از یک گرایش و احساس حقیقت‌طلبی سخن می‌گوید و هر چند از وجود معرفت‌ فطری دینی دفاع می‌کند، امّا وجه پیشینی آن را انکار می‌کند و آن را به قلب و نه عقل پیوند می‌زند. نتایج این پژوهش نشان داد که تلقی متفاوت این دو از ماهیّت فطرت و تأکید لایب‌نیتس بر هماهنگی پیشین بنیاد، موجب می‌گردد تا بر مبنای نظریه او توجیه باور به خدا بر اساس الگوی معرفت‌شناسی برون‌گرا محقّق گردد و بار اثبات مدعا بر عهده خداناباوران باشد.  }, keywords = {معرفت شناسی دینی,ادراکات فطری,شهید مطهری,لایب نیتس,فطرت,معرفت پیشین}, url = {https://www.tkalam.ir/article_242737.html}, eprint = {https://www.tkalam.ir/article_242737_377ca01aa1ece15e4d779c7c3163d28b.pdf} }