unavailable
unavailable
unavailable
نخستین واجب اعتقادی یکی از مسائل چالش برانگیز در علم کلام است. شک، قصد، اراده، نظر، استدلال و معرفت الله از مهمترین نظریههای این بحث میباشد. اگر مقصود از نخستین واجب، نخستین واجب به حسب مقصود اصلی باشد باید معرفت الله را مصداق آن معرفی نمود و اگر مقصود از نخستین، اولین به هر عنوان باشد، قصد و اراده، نخستین واجب اعتقادی است. البته اگر به معرفت فطری و قلبی خدا معتقد باشیم، اعتقاد و ایمان به خدا نخستین واجب خواهد بود.
حکمت الهی و حکیم بودن خداوند یکی از مبانی فکری متکلمان امامیه و راهگشای مباحث مهم کلامی است. ردپای انگاره حکیم بودن خداوند را میتوان در مباحثی چون قاعده حسن و قبح عقلی، قاعده لطف، ضرورت بعثت انبیا و نصب امام، هدفمندی افعال الهی، آلام، اعواض، انتصاف وسایر مباحث کلامی یافت. متکلمان امامیه گاهی از حکیم بودن خداوند «اجتناب او از هرگونه فعل قبیح و اخلال در امر واجب» را اراده نمودهاند که این مهمترین لایه معنایی از حکمت الهی است و با مفهوم عدل الهی یکسان گرفته شده است. در این مقاله سعی شده با رویکردی کارکرد گرایانه به مفهومشناسی حکمت الهی در اندیشه متکلمان امامیه پرداخته که تا حدودی به دلیل این یکسان انگاری اشاره شود. بر اساس این انگاره هر نوع امر و فعل قبیح مانند: ظالم بودن، عبث بودن، کذب، نقض غرض و امور دیگر از خداوند حکیم سلب میشود. گاهی متکلمان امامیه با توجه به ریشه لغوی این واژه از حکمت الهی، اتقان صنع و فعل الهی را اراده نموده و در مواردی نیز به معنای معرفت افضل و حقیقی به همه اشیا دانستهاند. با بررسی اندیشههای متکلمان امامیه مشخص میشود که حکمت الهی نسبت به معنایی که از آن اراده میشود میتواند از صفات ذاتی یا فعلی خداوند باشد.
ابان بن تغلب از اصحاب جلیلالقدر امام باقر و امام صادق8است که منابع فریقین او را به نیکویی ستودهاند. برآیند دادههای تاریخی نشان میدهد که وی بیش از همه به فقه اهتمام داشته است. با این همه، نوشتار حاضر تلاش نموده با رویکرد تحلیلی، نشان دهد که وی علاوه بر تفقه، در دانش کلام نیز تخصص داشته و به خوبی آن را به کار میبسته است؛ این مهم با بررسی اتکای او به منبع وحیانی در تبیین دقیق مبانی فکری شیعه و دفاع از آموزههای آن، توانمندی در پاسخگویی به پرسشهای شیعه و غیر آن، مواجهه صحیح با شبهات، حجم زیادی از روایتهای اعتقادی صورت میگیرد تا در انجام، دغدغههای کلامی او را به نظاره بگذارد.
التبصیر فی الدین اثری در دانش فرقهشناسی است که ابوالمظفر اسفراینی در قرن پنجم به رشته تحریر درآورده است. این کتاب از جمله آثاری است که محققان عرصه شیعهشناسی در بازخوانی شیعه از اطلاعات آن بهره میگیرند. وی کتاب را بر پایه حدیث افتراق تألیف کرده و از میان هفتاد و سه فرقه، بیست فرقه را به شیعه اختصاص داده است. آغاز شکل گیری شیعه امامی که در این کتاب با عناوینی چون رافضی، امامی، قطعیه و اثنیعشریه شناسانده شده به ابن سبای یهودی نسبت داده شده است. تفاوت اصلی فرقه امامیه در اندیشه اسفراینی بر سر اختلاف در مسأله امامت در میان این فرقه بوده است. در تصویرگری اسفراینی از امامیه به دلیل اینکه این گروه عقیدهای به قرآن و حدیث ندارد، به بسیاری از مشکلات اعتقادی مانند تحریف قرآن، تشبیه، تجسیم، جبر و ... هم معتقد هستند. در این میان ائمه معصومین: جایگاه ممتاز و ویژهای در التبصیر دارند لیکن نه تنها ارتباطی بین روافض و حضرات معصومین: در این اثر وجود ندارد بلکه به طور اساسی نفی میگردد. به طور کلی نه همانند یک فرقهنگار بلکه مانند یک اشعری متعصب تلاش کرده که پندار و باور خویش را نیکو بپروراند و در مقابل، تمام معایب و بدیها را به دیگران به ویژه روافض نسبت داده است.
بحث از رؤیت خدا و چگونگی آن از مهمترین بحثهای کلامی در میان فرق اسلامی از جمله اشاعره است. متقدمان اشعری بنابر دلایل نقلی اعتقاد دارند که خداوند قابل رؤیت است و مؤمنان در آخرت میتوانند خدا را با چشم سر ببینند. این نظر اشاعره در روند تاریخی با تغییراتی روبرو شد؛ به طوری که در دورهای استدلالهای عقلی و در زمانی رویکرد عرفانی در میان آنها قوت گرفت. فخر رازی از جمله اندیشمندان اشعری است که در این باره سخن گفته و نظریه او به جهت شرایط روحی و تاریخیاش با اشاعره پیش از خود متفاوت است. ایشان پس از بررسی نظرهای مختلف معتقد شد که رؤیت خدا با دلایل عقلی قابل اثبات نیست و مقوله ای است که جز با نقل و سمع نمیتوان به آن دست یافت. او در پایان، رؤیت خدا در آخرت را نوعی کشف دانست و به این ترتیب دیدگاهی را پذیرفت که قرنها قبل امامیه در پرتو تعالیم اهل بیت:به آن دست یافته بودند
در این نوشتار سعی شده تا نظریه استحاله ترجیح بلامرجح و ارتباط آن با اختیار به زبانی ساده ولی علمی و مستند بیان شود. از این روی بعد از مفهومشناسی موضوع مورد بحث، ابتنای نظریه استحاله ترجیح بلامرجح بر لزوم علت غایی در افعال اختیاری و قاعده فلسفی«علت غایی، علت فاعلیت فاعل است» و ناسازگاری آن با اختیار به معنای امکان فعل و ترک، بررسی گشته و سپس به دیگر لوازم این نظریه فلسفی اشاره شده است. علت پرداختن به قاعده استحاله ترجیح بلامرجح، ارتباط وثیق آن با دیگر مسائل مهم فلسفی نظیر معنا و مفهوم اختیار، همراهی علت تامه و معلول در فعل فاعل مختار، حدوث و قدم عالم، شناخت صفات و افعال خداوند، شناخت انسان و ارتباط افعال او با قضا و قدر الهی است. در این راستا سعی شده با مراجعه به منابع اصیل فلسفی و طرح پرسش و پاسخ و لوازم هر یک از دو دیدگاه حقانیت دیدگاه، کلامی در این مسأله آشکار گردد.
نظریه کسب از سوی متکلمان اشعری برای تبیین ارتباط فعل اختیاری انسان (فاعل) و خدا ارائه شده است. بر اساس این نظریه افعال اختیاری، مانند سایرمخلوقات با اراده و قدرت الهی خلق شده و نقش انسان در افعال خویش تنها به عنوان کاسب تعریف میشود. این نظریه مبتنی بر مبانی متعددی است که با پارهای از اصول فلسفی در تعارض میباشد. فخررازی با وجود همراهی با بسیاری از مبانی کلامی اشاعره و حتی اعتقاد به مخلوق بودن افعال عباد و عدم استقلال انسان در فعل خویش، به دلیل پذیرش آموزههای فلسفی، تقریری متفاوت از نظریه کسب ارائه نموده و در مواردی نه تنها از قبول نظریه کسب خودداری کرده بلکه این نظریه را اسمی بدون مسمی معرفی میکند.
unavailable
unavailable