انجمن کلام اسلامی حوزه علمیهفصلنامه تحقیقات کلامی2345-37882420140522جایگاه عقل در کلام امامیه در مدرسه کلامی بغداد72238747FAمحمدجعفر رضاییﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﻗﺮآن و ﺣﺪﻳﺚ (ﭘﮋوﻫﺸﻜﺪه ﻛﻼم اﻫﻞ ﺑﻴﺖ علیهم السلام)Journal Article20200326<span style="font-size: small; font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">مدرسۀ کلامی بغداد در قرن چهارم، مدرسهای عقلگرا قلمداد شده است و آثار آن بر این ادعا گواهی میدهد. بسیاری از پژوهشگران مدعیاند که شیخ مفید و شاگردانش در این مدرسه با نزدیک شدن به معتزله، روش عقلگرای اعتزالی را پذیرفتند. این مقاله در پی آن است که با بررسی جایگاه عقل در این مدرسۀ کلامی، دربارۀ این ادعا و درستی آن داوری کند. هرچند متکلمان بغداد، معرفت دینی را زاییدۀ استدلال عقلی و اکتساب آن را بر انسان واجب میدانستند، اولاً، در اینکه چه کسی این امر را بر انسانها واجب کرده و ثانیاً، آیا عقل در کسب این معرفت به وحی نیازمند است یا خیر، با هم اختلاف داشتند. در این پژوهش نشان داده شد که شیخ مفید و شاگردش کراجکی، وجوب معرفت را سمعی (به امر الهی) و عقل را در همۀ مراحل محتاج وحی میدانستند؛ در حالی که سید مرتضی و شاگردان وی (همچون معتزله) وجوب معرفت را عقلی دانسته و عقل را در استدلالهایش بینیاز از شرع میشمردند.</span>انجمن کلام اسلامی حوزه علمیهفصلنامه تحقیقات کلامی2345-37882420140522تطور معرفت اضطراری در مدرسه کلامی امامیه در بغداد(از نوبختیان تا شیخ طوسی)234038748FAعلی امیرخانیﭘﮋوﻫﺸﮕﺮ ﭘﮋوﻫﺸﮕﺎه ﻗﺮآن و ﺣﺪﻳﺚ (ﭘﮋوﻫﺸﻜﺪه ﻛﻼم اﻫﻞ ﺑﻴﺖ علیهم السلام) و داﻧﺸﺠﻮی دﻛﺘﺮی ﻣﺬاﻫﺐ ﻛﻼﻣﻲ داﻧﺸﮕﺎه ادﻳﺎن و ﻣﺬاﻫﺐJournal Article20200326<span style="font-size: small; font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">معرفت اضطراری که باور جمهور امامیه در دو مدرسۀ کلامی کوفه و قم بود، به تدریج در مدرسۀ کلامی بغداد دچار تحول گردید. بررسی سیر تاریخی تطور معرفت اضطراری در بغداد حاکی از آن است که از نوبختیان، ابوسهل نوبختی همۀ معارف را نیازمند استدلال و در نتیجه کسبی میدانست، ولی ابومحمد با آنکه همۀ معارف را اضطراری نمیدانست، دربارۀ معرفتالله، به جواز اضطراری و اکتسابی بودن آن معتقد بود. در فاصلۀ نوبختیان تا شیخ مفید، تنها از ابوالقاسم کوفی عبارت مجملی از نگاشتههای او به جا مانده که ظهور در اضطراری بودن معرفت دارد. سرانجام، در دوران شیخ مفید و سپس سید مرتضی و شیخ طوسی، معرفت اضطراری به صراحت انکار شد و معرفت اکتسابی و عقلی مورد تأکید قرار گرفت.</span>انجمن کلام اسلامی حوزه علمیهفصلنامه تحقیقات کلامی2345-37882420140522رابطۀ ذات و صفات الهی از دیدگاه ابنمیثم بحرانی415838749FAمحمد رنجبرحسینیﻋﻀﻮ ﻫﻴﺄت ﻋﻠﻤﻲ و داﻧﺸﺠﻮی دﻛﺘﺮی ﻛﻼم اﻣﺎﻣﻴﻪ داﻧﺸﮕﺎه ﻗﺮآن و ﺣﺪﻳﺚ.سیدمحمود موسویداﻧﺸﻴﺎر داﻧﺸﮕﺎه ﺑﺎﻗﺮاﻟﻌﻠﻮم علیهم السلام0000-0003-364-9316سید حامد هاشمیداﻧﺶآﻣﻮﺧﺘﻪ ﻛﺎرﺷﻨﺎﺳﻲ ارﺷﺪ ﻋﻠﻮم ﺣﺪﻳﺚ ﮔﺮاﻳﺶ ﻛﻼم و ﻋﻘﺎﻳﺪJournal Article20200326<span style="font-size: small; font-family: tahoma,arial,helvetica,sans-serif;">رابطۀ ذات و صفات الهی، یکی از مهمترین مباحث کلامی، فلسفی و عرفانی است که دربارۀ آن، نظریات گوناگونی ارائه شده است. ابنمیثم، متکلم، فیلسوف و عارف شاخص قرن هفتم، در بین نظریات ارائهشده، نظریۀ عینیت صفات با ذات را پذیرفته است، اما در تبیین فلسفۀ توصیف خداوند و وجود صفات او، اعتباری بودن اوصاف الهی را مطرح میکند که به نظر میرسد نه تنها با نظریۀ عینیت، تناقضی ندارد، بلکه تبیین دقیقی از همان نظریه است. ابنمیثم، با الهام از بیان امیرالمؤمنین(ع) دربارۀ نفی صفات، توصیف خداوند با این اوصاف اعتباری را از مراتب آغازین معرفت حق میشمارد و کمال اخلاص در معرفت را که غایت سیر عارف است، در نفی صفات از خداوند و لحاظ ذات او بدون در نظر گرفتن چیز دیگر، میداند. <br /></span>انجمن کلام اسلامی حوزه علمیهفصلنامه تحقیقات کلامی2345-37882420140522بررسی شبهه سیاق درباره آیه ولایت (با تأکید بر دیدگاه فخررازی)597838750FAحامد دژآباداستادیار داﻧﺸﮕﺎه ﺗﻬﺮان ﭘﺮدﻳﺲ ﻓﺎراﺑﻲ.Journal Article20200326 مخالفان شیعه، شبهات و اشکالات بسیاری دربارۀ آیۀ ولایت (مائده: 55) مطرح کردند. یکی از این شبهات، شبهۀ چهارم فخررازی ذیل آیۀ ولایت است. فخررازی با توجه به سیاق، ادعا میکند که چون آیۀ پیشین (مائده: 54) دربارۀ ابوبکر بوده و از قویترین دلایل بر صحت امامت و خلافتِ اوست، پس آیۀ بعد ـ یعنی آیۀ ولایت ـ نمیتواند دربارۀ علی(ع) باشد، چراکه در غیر این صورت تناقض لازم میآید؛ به همین دلیل، استدلال شیعیان به آیۀ ولایت برای اثبات امامت علی(ع) نادرست است. اما از دیدگاه مفسران و متکلمان شیعه، آیۀ مورد نظر فخررازی(مائده: 54) به هیچ وجه بر امامت و خلافت ابوبکر دلالت ندارد، بلکه اساساً این آیه در رابطه با ابوبکر نیست و روایات مورد ادعای وی نیز سنداً و دلالتاً مخدوش و نامعتبرند. در این نوشتار مدعای فخررازی پس از تبیین کامل، در قالب بحث تطبیقی ارزیابی گردیده و نشان داده خواهد شد که میان این دو آیه، هماهنگی و همسویی کاملی وجود دارد.انجمن کلام اسلامی حوزه علمیهفصلنامه تحقیقات کلامی2345-37882420140522جریانشناسی فکری امامیه در خراسان و ماوراءالنهر(از آستانۀ غیبت صغری تا عصر شیخ صدوق)7910638751FAمحمدتقی سبحانیپژوهشگر ارشد پژوهشگاه قرآن و حدیث و استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.سیداکبر موسوی تنیانیپژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث (پژوهشکده کلام اهل بیت علیهم السلام ) و دانشجوی دکتری شیعهشناسی دانشگاه ادیان و مذاهبJournal Article20200326 پس از افول مدرسۀ فکری کوفه در اواخر قرن دوم، میراث علمی این مدرسه به دیگر نقاط امامینشین انتقال یافت که منطقۀ مهم خراسان و ماوراءالنهر، یکی از آن مناطق است. در مطالعات معاصر، به طور جامع و مستقل به جریانهای فکری این منطقه پرداخته نشده است. در نوشتار پیشرو سعی شده است جریانهای حاضر در خراسان و ماوراءالنهر در بازۀ زمانی غیبت صغرا تا عصر شیخ صدوق، شناسایی و تا حد امکان ارتباط آنها با محیط علمی کوفه پیگیری شود. این پژوهش نشان میدهد، برخی از نحلههای فکری موجود در خراسان و ماوراءالنهر، مانند جریان کلامی و فقهی هشامبنحکم و یونسبنعبدالرحمن و جریان حدیثمحور و نیز جریان متهمان به غلو، ریشه در مدرسۀ کوفه دارند و این گروهها پس از مدتی، از خراسان به مناطق دیگری چون عراق و قم ورود پیدا کردند؛ البته برخی از جریانها، مانند امامیان اعتزالگرا در این برهه، جریانی نوظهور در خراسان به شمار میآیند.<br /><br />انجمن کلام اسلامی حوزه علمیهفصلنامه تحقیقات کلامی2345-37882420140522اثرپذیری کلام یهودی از کلام اسلامی(با تأکید بر نقش عقل در دین)10712438752FAرضا گندمی نصرآبادیاستادیار دانشگاه تهران (پردیس فارابی).Journal Article20200326یکی از جریانهای فکری یهودی در قرون وسطا، جریان کلامی است. این جریان حد فاصل قرن نهم تا دوازدهم میلادی، در شرق و تا حدی در غربِ جهان اسلام رواج داشت. متکلمان یهودی، اعم از حاخامی و قرائیمی، تحت تأثیر کلام اسلامی، بهخصوص کلام معتزلی در صدد تحکیم آموزهها و باورهای خود برآمدند. پیش از آنها فیلون اسکندرانی و آبای کلیسا، بسیاری از مسائل کلامی را مطرح کرده بودند، ولی متفکران یهودی قرون وسطا از طریق مسلمانان با آن مسائل آشنا شدند. متفکران یهودی علاوه بر بحث دربارۀ دغدغههای مشترکی که با مسلمانان داشتند، مسائل خاص خود را نیز دنبال میکردند. به طور کلی، در درون خود این جریان دو گرایش وجود دارد: گرایش حاخامی که به مرجعیت سنت، اعتقاد تام و تمام دارد و با الهیات کتابمقدسی و الهیات حاخامی پیش از قرن نهم متفاوت است، و گرایش قرائیمی که اصولاً اعتقادی به مرجعیت سنت ندارند. در مقالۀ حاضر به اختصار، میزان اثرپذیری ایشان از متکلمان مسلمان، تنها از منظر تأکیدی که آنان بر نقش و کارکرد عقل در توجیه و تبیین آموزهها و باورهای دینی قائلند، مورد بحث و بررسی قرار خواهد گرفت.<br /><br />انجمن کلام اسلامی حوزه علمیهفصلنامه تحقیقات کلامی2345-37882420140522ابن راوندی و دفاع از اندیشۀ کلامیِ کوفه12514238753FAعباس میرزاییپژوهشگر پژوهشگاه قرآن و حدیث (پژوهشکده کلام اهل بیت علیهم السلام)Journal Article20200326<br /> ابن راوندی در دورهای، معتزلی بوده و سپس به امامیه گرایش پیدا کرده است. نوشتار حاضر بر آن است به این مسئله بپردازد که ابنراوندی در چارچوب کدامیک از گرایشهای فکر امامی، مذهب امامیه را پذیرفت؛ و آیا او با توجه به گرایشات اعتزالیاش به نوعی، روش و محتوای اندیشۀ معتزله را در کلام امامیه وارد و ادبیات خاصی را در کلام امامیه ایجاد کرد، یا اینکه صرفاً با جریان عمومیِ کلام امامیۀ پیش از خود همراه شد؟<br /><br /> با هدف روشن شدن وضعیت کلام شیعه در طول سدۀ سوم هجری و همچنین آشکار کردن وضعیت اندیشۀ امامیه میان دو مدرسۀ کلام امامیه در کوفه و بغداد، با روش مقایسۀ اندیشههای ابن راوندی با هشام بن حکم، به عنوان نمایندۀ شاخص کلام امامیه در کوفه، این فرضیه پیگیری شد که ابن راوندی را میتوان ادامه دهندۀ منهج کلامی امامیه در کوفه دانست. به نظر میرسد، ابن راوندی در تقابلی غیرخصمانه با معتزله تلاش کرد از طریق احیای مدرسۀ کلام امامیه در کوفه، منظومۀ معرفتی امامیه را تبیین کند.