استادیار دانشگاه تهران پردیس فارابی، عضو انجمن کلام اسلامی حوزه.
چکیده
«کلام جدید» از جمله رویکردهای برآمده از خاستگاه تاریخی ـ فکری تحولات دوران مدرن و نگرشهای اومانیسمی دوران معاصر است که در گسترۀ مطالعات دینی و وطنی ما نیز تا کنون مواجهههای زیادی را فراهم آورده است. یکی از مواجهههای مهم در این میان، پرسش از ماهیتِ کلام جدید است که آیا وصف «تجدد»، به خودِ کلام نسبت داده شده یا امری عارضی است؟ عدهای تجدد را گریزناپذیر و متأثر از تحول زمانه میدانند، تا جایی که برخی، کلام قدیم و جدید را دارای دو هویت معرفتی مستقل دانستهاند. نگاه دیگر که گروه غالب کلامپژوهان جدید حوزه و دانشگاه به حساب میآیند، آن دو را در طول یکدیگر میدانند؛ به این معنا که کلام جدید، صورتِ تکاملیافتۀ کلام قدیم و ادامۀ آن است، با تفاوتهایی که در اجزا و عوارض مانند روش، مبانی و زبان پیدا کردهاند. و نظریۀ برخی متکلمان نسل اول حوزه که تفاوت را تنها در مسائل میدانند، نه در ذات و ماهیت. این نوشتار در پایان، رویکرد جدیدی متناسب با ضرورتهای جامعۀ دینی با عنوان «کلام کاربردی» پیشنهاد خواهد داد.