2
دانشیار گروه فلسفه و کلام دانشگاه قم، نویسنده مسئول
3
گروه فلسفه و کلام اسلامی, دانشکده الهیات و معارف اسلامی دانشگاه قم, قم.ایران
چکیده
چکیده
بنا بر تحوّلات علمی بعد از رنسانس و آغاز زمینه ظهور شبهات کلامی مرتبط با علوم تجربی، ضرورت دارد تا تعامل بین این علوم به شیوهای علمی به دور از تعصب و جمود، احیا گردد؛ بهگونهای که هر علمی جایگاه حقیقی و رتبه علمی و شناختی خود را حفظ کند و مرز بندیهایی که دانشمندان علوم تجربی میان علوم ایجاد کردهاند، موجب دور افتادن علم کلام از روش فلسفی خود نگردد. به همین جهت، علم کلام در راستای رسالت اثبات و دفاع از عقاید لازم است به شیوههای نوین کلامی تجهیز گردد تا بتواند در برابر ادلّه طبیعتگرایان برای این نوع تمایزات جدید در علوم، پاسخهای مناسب ارائه دهد و این هدف بدون تحلیل جایگاه علم کلام و فلسفه و آگاهی از حیطه تعاملی این دو علم میسر نیست. بنابراین، عدم برقراری تعامل بین فلسفه نظری و علم کلام در برابر شتاب طبیعتگرایی هستی شناختی به سود الحاد، به معنای رضایت به تقسیم بندیهای موجود است و باعث فروکاستن ارزش علم کلام و رابطه تعاملی آن با سایر علوم میگردد. پس از آنجا که تعامل از ناحیه نقاط مشترک در علوم برقرار میگردد، لازم است به چیستی و گستره موضوعی و روش و غایت علم کلام که تشکیلدهنده اجزای تعریف هر علمی است، نظری افکند تا ضمن آن، تعاملش با فلسفه را نیز مورد بررسی قرار داد. بدینسان روشن میگردد که علم کلام در روش عقلی اثبات عقاید، با روش فلسفی از عقاید دینی ادیان دفاع میکند و علم کلام نیز میتواند غایت فلسفه را با غایت علم کلام همسو سازد و با این نحوه تعامل میتوان بسیاری از شبهات وارده به ساحت عقاید دینی را که امروزه ناشی از خلط روشی علوم است، رفع کرد. بر این اساس روش فلسفی در علم کلام ضرورتی است که موضوع آن ایجاب میکند و از ضروریترین روشهای این علم در عصر حاضر محسوب میشود.