اهل تصوّف و عرفان در عالم اسلامی، برای اثبات نظریّه وحدت وجود به آیات و عباراتی از کتاب خدا تمسّک جستهاند. از مهمترین این آیات و عبارات میتوان به «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ وَ الظّاهِرُ وَ الباطِن..»(حدید: 3)، «فَأَینما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجهُ اللّهِ»(بقره: 115)، «وَ ما رَمَیْتَ إِذْ رَمَیْتَ وَ لکِنَّ اللهَ رَمَی»(انفال: 17) و «هُوَ مَعَکُمْ أَیْنَ ما کُنْتُمْ»(حدید: 4) اشاره کرد و از شاخصترین افرادی که این آیات و عبارات را بر وحدت وجود تطبیق دادهاند، میتوان از روزبهان بقلی، ابنعربی و سیدحیدر آملی یاد کرد. این نوشتار با ارائه نمونههایی از اینگونه استنادات در طول تاریخ تصوّف اسلامی و سنجش آنها با قواعد تفسیری و روایات و همچنین نظرات مشهور مفسّران از شیعه و سنی، به این نتیجه میرسد که تمامی استنادات مزبور دچار اشکالات اساسی بوده و آیات مذکور بر این نظریّه دلالتی ندارند، بلکه بر مواردی همچون ازلیّت، ابدیّت، علم، قدرت و سلطنت مطلقه خداوند دلالت دارند.