دانشجوی دکتری دانشگاه معارف اسلامی قم / عضو پیوسته انجمن کلام اسلامی
چکیده
بررسی فلسفۀ جدایی «اشعری» از مکتب پیشین خود «معتزله»، از مسائل تاریخی کلامی و امروزه جزو مسائل فلسفههای مضاف است که در بین متکلمان اهمیت دارد. نویسنده در این مقاله ضمن تفکیک موضوع در دو مقام «فلسفۀ کنارهگیری اشعری از معتزله» و «فلسفۀ تأسیس مکتب اشاعره»، به بررسی علل این دو محور پرداخته است. در مقالۀ حاضر، فلسفۀ تأسیس مکتب اشاعره در دو فلسفۀ سلبی و اثباتی مورد بحث قرار میگیرد. در فلسفۀ سلبی عوامل مؤثر در کنارهگیری به دو قسم «معرفتی = دلیلگرایانه» و «غیرمعرفتی = علتگرایانه» تقسیم شده است. ادلۀ معرفتی (کاستیهای معرفتی مکتب اعتزال و جلوگیری از شیوع عقاید افراطی اهل حدیث) نسبت به علل غیرمعرفتی (دستور پیامبر در عالم رؤیا، تغییر حاکمیت و دنیاطلبی) نقش مؤثرتری داشته است. در بحث فلسفۀ اثباتی دو عامل: جمع رویکرد عقلی و نقلی (معتزله و اهل حدیث) و رقابت با ابوهاشم برای تصدی ریاست مکتب اعتزال، مورد تحلیل قرار میگیرد.