1
استادیار پژوهشگاه قرآن و حدیث و عضو انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه.
2
استادیار پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و عضو انجمن کلام اسلامی حوزه علمیه.
چکیده
انگارۀ معرفت اضطراری از جانب معتزلیها، با دو معیار متفاوتِ «غیراختیاری بودن» و «بینیازی از نظر و استدلال» سنجیده شده و در طول تاریخ تفکر اعتزال، با تحول و تطور فراوانی مواجه شده است. ابوهذیل علاف با معیار «غیراختیاری بودن»، اصل معرفت الله را اضطراری و سایر معارف را اکتسابی دانست. بِشر بن معتمِر با همان معیار، همۀ معارف را اکتسابی خواند و منکر هرگونه معرفت اضطراری شد، در حالی که جاحظ و اصحاب معارف، همۀ معارف را اضطراری برشمردند و منکر هر گونه معرفت اختیاری شدند. نظّام، نخستین معتزلی بود که با تغییر سنجۀ معرفت اضطراری، تنها معارف حسی را با معیار «بینیازی از نظر و فکر»، اضطراری خواند و سایر معارف نظری را نیازمند نظر و فکر خواند. معتقدان به اضطراری بودن معرفت الله، نه تنها آن را نخستین تکلیف نمیدانستند، بلکه اساساً تکلیف به معرفت را نامعقول میدانستند. در مقابل، معتقدان به اکتسابی بودن معرفت الله، آن را نخستین تکلیف برشمرده و بر آن بودند که باید در فاصلۀ بین شناخت نفس ـ که بالاضطرار محقق میشود ـ و شناخت خدا، مهلتِ نظر و فکر باشد تا مکلف با اختیار خود، معرفت الله را کسب و اختیار کند.