یکی از موضوعات پردامنه که عمدۀ فیلسوفان یونان قدیم بدان پرداختهاند، ازلیت جهان است. سنت دینی و به تبع آن متکلمان مسلمان با آن مخالفت داشته و در ردّ آن کوشیدهاند. شیخ مفید جزو نخستین متکلمانی است که به بحث از حدوث زمانی و کرانمندی زمانی جهان پرداخته است. به جهت تقابل او با جریان اعتزالی، او خط مرز روشنی میان نوع عقیدۀ شیعی و اعتزالی در این باب میکشد و معتزله را به دلیل اعتقاد به اعیان ثابته در ردیف فیلسوفان تلقی میکند. شاگرد او سید مرتضی نیز با طرح دلایل عقلی و ریاضیاتی میکوشد کرانمندی زمانی جهان را تبیین کند. ادلۀ تناهی گذشتۀ زمانی، در آثار شاگرد سید مرتضی، یعنی ابوالفتح کراجکی نیز دنبال شده و حتی در این زمینه با سیدمرتضی نامهنگاری و تبادل نظر داشته است. در نوشتههای متکلمان، ردّ حدوث زمانی به معنای شرک و دهریگری تلقی میشده، ولی به نظر میرسد برخی دلایل ریاضیاتی مطرحشده با ریاضیات امروزی مطابقت ندارد، اما میتوان تقریری مقبول از آن ارائه داد.