دانشیار گروه فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکز.
چکیده
غالب متکلمان پیشین بر این مبنا که ارسال رسل از مصادیق لطف مقرِّب است، از طریق قاعدۀ لطف به اثبات ضرورت ارسال رسل میپرداختند. از تعابیر علامه حلی در برخی چنین استنباط کردند که ارسال رسل از مصادیق لطف نیست؛ و به همین سبب، قاعدۀ لطف از نظر ایشان کارآیی خود را برای اثبات ضرورت نبوت از دست داد. از سوی دیگر، از شیخ مفید به بعد، نظریهای رواج پیدا کرد که لطف را عقلاً واجب نمیدانست و در نتیجه، کارآیی آن را در اثبات مسائل عقیدتی به چالش میکشید. آیتالله سبحانی برای حل این مشکل، قائل به تفصیل شده و بر آن است که برخی مصادیق لطف مقرِّب، عقلاً واجب و برخی وجوب عقلی نداشته و تنها لازمۀ جود و تفضل خداوندند. در مقالۀ حاضر، مباحث مذکور در آثار آیتالله سبحانی بررسی شده و حدود توفیق و کارآیی آنها مورد ارزیابی قرار گرفته است.